روی دیواری نوشته بود ؛

تمام عمر جستیم و شکستیم          به جز بار پشیمانی نبستیم

جوانی را سفر کردیم تا مرگ         ندانستیم دنبال چه هستیم

این بیت شعر نه تنها به دلم بلکه به حافظه ام  نشست.در یک مجلس ختم آخر سخنرانیم این بیت شعر را خواندم.وقتی از منبر پایین آمدم چند جوان نزد بنده آمدند یکی ازآنها گفت حاج آقا خوشم آمد معلوم می شود شما هم داریوشی هستید با تعجب پرسیدم یعنی چه؟ گفت آن بیت شعری که آخر صحبتتان خواندید از آهنگهای داریوش خواننده مشهور خارج نشین بود نگویید که گوش نمی کنید و این بیت به شما وحی شده.بنده دیدم که اگر بگویم از روی دیوار این شعر راحفظ کرده ام بیشتر ضایع می شوم .بنابر این گفتم :این شعر فقط یک شاعر دارد وتعداد نا مشخصی خواننده خوب داریوش این شعر را با آهنگ خوانده و من بالای منبر.یعنی اگر داریوش قران خواند من دیگر نباید قران بخوانم ؟خلاصه پاسخ آن جوان را دادم ولی معلوم نیست چند نفر دیگر در آن مجلس فکر کردند بنده داریوشی هستم ولی به من چیزی نگفتند ورفتند.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گرافیک MS10 civil Nancy دلنوشته بورس تهران پایه تندیس چوبی / لوح تقدیر /شیلد و ... Terry خرید و فروش نانو یوفو خدمات نرم افزاری آزمایشگاه خاک بتن آسفالت