می خواستم با ماشین بپیچم داخل کوچه یک ماشین دیگر در حال بیرون آمدن از کوچه بود مجبور شدم کاملآ بایستم تا اون بیرون بیاد ناگهان درب های ماشینم باز شد و چند نفر سوار شدند من مات و مبهوت آنها را نگاه می کردم بعد از لحظاتی متوجه شدم سر کوچه ایستگاه تاکسی است و تعداد زیادی مسافر برای سوار شدن به تاکسی هایی که از راه می رسند با هم رقابت می کنند و تصور کرده بودند ماشین بنده تاکسی است و این چند نفر با عجله سوار شده بودندبنده به آنها گفتم ببخشید می خواستم بپیچم داخل کوچه و تاکسی نیستم،یکی از آنها گفت کمی برو جلوتر ما پیاده می شیم ضایع است اینجا جلوی مسافرهای دیگر دوباره پیاده شیم.من خیلی خیلی عجله داشتم واز طرف دیگر جوانمردیم اجازه نمی داد آنها را ضایع کنم شما جای من بودید چکار می کردید؟ بنده جوانمردی نکردم و گفتم ببخشید می روم داخل کوچه اگر با من می آیید در خدمتتان هستم و آنها از ماشین پیاده شدند ومن تا چند روز عذاب وجدان داشتم.
درباره این سایت